سلام دوست عزیزم
اولا بابت شناخت خوبی که از خودت داری بهت تبریک میگم. این که نسبت به حالات و افکارخودت آگاهی واقعا تحسین برانگیزه و هم اینکه برام به طور شخصی از اهدافت گفته بودی واقعا جای تبریک داره که زندگیت رو برای خودت هدفمند و معنادار در نظر گرفتی و برای رسیدن به اهدافت داری تلاش میکنی.
موضوعی که ازش صحبت کردی و واقعا آزار دهنده هم هست ما بهش میگیم وسواس فکری عملی. افکار وسواسی افکار آزاردهنده ای هستن که به شکل مداوم ظاهر میشن و باعث ایجاد استرس در فرد میشن. کارهای وسواسی هم کارهایی هستن که یک فرد برای کاهش اضطراب ناشی از افکارش انجام میده مثل همون که خودت گفتی اگه کتابام روی میزم مرتب نباشه انگار جهنم شده (افکار مزاحمی که خیلی اوقات واقعیت ندارن و فقط آزار دهنده ان) و برای این که این افکار کمتر اذیتت کنن تو مجبوری همه چیز رو مرتب کنی بعد شروع کنی به درس خوندن تازه اگه شانس بیاری وسط درس فکرای دیگه نیان سراغت! البته این به این معنا نیست که تو به این اختلال مبتلایی منظورم توضیحاتی جهت آشنایی باهاش بود.
خب اولا بدون که فقط تو نیستی و اکثر ما آدمها خیلی مواقع به خصوص زمان هایی که یک دوره ای تحت فشار و تنش هستیم ممکنه این حالت ها رو تجربه کنیم . پس فقط تو نیستی که درگیرشی؛ این خیلی مهمه که بدونی. ولی اگه به طور افراطی درگیرش بشیم و عملکردهای روزانه مون رو مختل کنه نیازه که بهش توجه بشه تا در جهت اصلاحش قدم برداریم.
کارهایی که خودت میتونی انجام بدی و من بهت پیشنهاد میکنم ایناست:
1- پذیرش و مواجهه با افکارت: به جای اینکه دائم سعی کنی افکارتو نادیده بگیری و ازشون دوری کنی سعی کن بپذیری که اومدن توی ذهنت ولی قرار نیست اتفاق خاصی بیفته. یکی از ویژگی های افکار وسواسی حالت جادویی بودنشون هست یعنی واقعا فرد فکر میکنه اون فکر توانایی تبدیل به واقعیت رو داره مثلا اگه میزم رو مرتب نکنم یک اتفاق بدی میفته! پس برای کاهش وسواس بهتره اون فکرها رو بپذیریم و بهشون بگیم " فکر عزیز ، تو فقط تو ذهن منی من میتونم بهت اجازه بدم یک گوشه باشی ولی مسائل دیگه ای هم هست که باید تو ذهنم جا بدم!". کم کم سعی کن خیلی آهسته خودت رو با افکارت مواجه کنی و ازشون نترسی. هر چقدر ترست ازشون بیشتر باشه اونا بیشتر میان دنبالت مثل کسایی که از سگ میترسن وقتی به سگ نشون بدن که ازش میترسن و فرار کنن اون سگ با سرعت بیشتری دنبالشون میاد.
2- تکنیک تاخیر و کاهش دفعات: زمانی که قراره آهسته آهسته با افکارت مواجه بشی نیازمند یک سلاحی . یکی از بهترین سلاح ها همین تمرین برای تاخیر انداختن کاریه که فکرت گفته انجام بده مثلا با خودت بگو دو دقیقه دیرتر کتابامو مرتب میکنم و تو اون زمان از تکنیک های کاهش استرس لحظه ای استفاده کن مثلا عمیق نفس کشیدن، یا 5 دقیقه تمرین های ذهن آگاهی و یوگا انجام دادن یا یک تمرین ساده که سعی کن تو لحظه به صداها توجه کنی، بوها رو حس کنی، به جزئیات اطرافت نگاه کن اگه چیزی اونجا هست که بخوری به مزه و طعمش دقت کن و به خوبی لمسش کن. اینکار کمک میکنه تا زمان به تعویق انداختن افکارت یک جور دیگه ذهنت رو درگیر کنی. و علاوه بر اون سعی کن با خودت قرار بذاری و تعداد دفعات رو کاهش بدی مثلا به جای 5 بار مرتب کردن میز فقط دو بار انجامش بدی.
3- نوشتن افکار درونی و بررسی اونها: سعی کن اون افکاری تو ذهنت پرسه میزنن رو در یک زمان مشخصی از روز که برای فکر کردن بهشون اختصاص دادی؛ توی دفترچه ات یادداشت کنی و بررسیشون، اینکه تا چه حد از نظرت واقعی و منطقی ان، یا غیر واقعی و غیر منطقی ان؟ اینکه فکر بهشون چه تاثیری تو زندگی الانت دارن، آیا برای بهبود شرایط دارن بهت کمک میکنن یا بیشتر حواستو پرت میکنن؟ اینکه اون چیزایی در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده ای که ازش خبر نداری قراره اتفاق بیفته چه تاثیری روی زندگی الانت دارن ؟ اصن تاثیر دارن یا نه؟ ما به این کار میگیم زیرسوال بردن اون افکار و یک جورایی بی اعتبار کردن اونها که باید مدام انجام بشه تا تاثیرشو بذاره.
4- تشویق خودت و ایجاد روتین های جدید که به خودت آسونتر بگیری: سعی کن هر قدم کوچیکی که برای بهبود شرایطت بر میداری رو خودت تحسین کنی و باهاشون شاد بشی و به خودت بگی "ایول، دمت گرم..." و هم چنین سعی کن بتونی لحظات ناخوشایند رو تحمل کنی مثلا وقتی تو ماشین میشینی به اون افکار که دائم میان و بهت میگن شیشه ها و چراغا رو چک کن فرصت بدی بیان تو ذهنت، اما سعی کنی اون کاری که بهت میگن رو انجام ندی. این یعنی اینکه تو داری فشارو تحمل میکنی و اذیت میشی اما سعی کن به خودت فرصت بدی و تو این حالت بمونی و ببینی که اتفاقی که فک میکردی نمی افته. میتونی همون راه حل های کوتاه آروم شدن مثل تنفس عمیق رو اینجا انجام بدی.
امیدوارم با تمرین کردن این ها و تکرارشون بعد مدتی بتونی تسلط بیشتری رو خودت داشته باشی و با افکارت احساس بهتری کنی حتی اگه فکرای منفی و اجبار کننده باشن بتونی بپذیریشون و قدرت تحملت رو بالا ببری . اما اگه تمرین کردی و بعد چند هفته دیدی واقعا به تنهایی نمیتونی باهاشون مواجه بشی و کنار بیای بهت پیشنهاد میدم حتما از یک متخصص روانشناس کمک بگیر . دقت داشته باش که اون روانشناس حتما تو زمینه اختلالات وسواسی کار کرده باشه و تجربه داشته باشه. چون خیلی از اوقات همکارانی هستن که تو این زمینه کار نکردن و با دادن راه حل هایی که کمک کننده نیستن نه تنها سبب بهبود شرایطتت نمیشن بلکه ممکنه تجربه ی ناکامی درمانی رو در تو ایجاد کنن و ناامید از تغییرت کنن.
و نکته آخر اینکه یادت باشه که درسته که رفتارها و افکار وسواسی سمج ، عجول و کنترل گرن اما تو با مدیریت کردن خودت ، هیجاناتت و صبوری کردن میتونی ازشون گذر کنی. پس دنبال معجزه نباش و به تلاشت ادامه بده دوست عزیز.